هاشم افسریان خاطرات و شعر ها

بازگوئی خاطرات تا پیرسالی، ازمشهد قدیم تا کرمان آن سال ها، از هنرهای تزئینی تا هواپیمائی ملی و ماهان، از ناگفته ها تا گفته ها

هاشم افسریان خاطرات و شعر ها

بازگوئی خاطرات تا پیرسالی، ازمشهد قدیم تا کرمان آن سال ها، از هنرهای تزئینی تا هواپیمائی ملی و ماهان، از ناگفته ها تا گفته ها

فرصت‌های سوخته

حکایت اولین هواپیمائی‌کم‌هزینۀ ایران که زیر هزینه‌اش ماند



سال 65 و 66 ،  مدیر جدیدی که اهل فسا بود و در انجمن اسلامی مخابرات همه را به تنگ آورده بود به «هما» فرستاده شد، بساطی براه انداخت که می‌آمدی و میدیدی، وضع قریبی بود. البته هواپیمائی مملکت با همان سوخت اولیه که داشت، موتورش می‌چرخید، کسی هم نمی‌پرسید چگونه می‌چرخد. آن‌سال بخشنامۀ هیات وزیران در مورد بازنشستگی زودتر از موعد، جاری و ساری شد. بار دولت را می‌خواستند کم کنند. تبصره‌هائی داشت که نیروهای متخصص را شامل نشود، ولی همۀ این نیروها، راه دور زدن را، از مدیر ارسالی بهتر می‌دانستند. این گروه‌ها اعتماد به‌نفس بیشتری داشتند و به اتکاء کاردانی و تخصص، عمدتاً کارفرمای خود شدند.


 آن آقاهم، از خدا خواسته استقبال می‌کرد تا با خیال راحت، کسانی را جایگزین کند که بیشتر ازاو ندانند. نتیجه این شد که عده زیادی از متخصصین با تجربه، علی الرغم این‌که حداکثر حقوق بازنشستگی هشت هزار و خورده ای تومن بود، خود را به بازار کار بیرون از شرکت و یا خارج از کشور رساندند و دوباره مشغول کار شدند. اما این بازار مدیرانی دیگر داشت و مدیریتی مطلوب و مانوس. گروهی هم مثل این حقیر بودند که مدیر ارسالی را که نه تخصصی داشت و نه مدیریت می‌دانست، تحمل نکردند و عطای «هما» را به لغایش بخشیدند و رفتندند. آن سال‌ها فقط «هما» و «آسمان» و «ایرتور»، میدان‌دار هواپیمائی مملکت بودند. «کیش‌ایر»هم با وجود اصل 44 قانون اساسی که هواپیمائی را منحصر دولت کرده بود، بالاخره موفق شد از تبصرۀ منطقۀ آزاد استفاده کند و بقول فروغ خود را به‌ثبت رساند.

 

ادامه مطلب ...