امروز تاسوعاست، چند روز است که معلم دختر خالۀ من ( زهره ) برای امروز، تدارک وسیعی دیده است. همه را بهکار کشیده. با کشک و رشته و سبزی، دیگ و دیگپایه و قابلمه های جور واجور، آشپزخانه را پر کرده است. حواس همه به آش امروزاست. دارد نزدیک بهسه دهه میشود که این سنت در خانۀ ما باب شده است. آغازش بر میگردد به این که دکتر در مورد درد ناشناخته گفته بود، شاید نیاز به عمل جراحی باشد. خیلی نگران شده بود. مثل همین روزهای دهۀ اول محرم 28 سال پیش بود. او هم نذرکرد که اگر از این عمل جست، روز تاسوعا آش رشته نذری درست کند. که همین هم شد.
مراسم آئینی این روز با گذشته، تفاوت زیادی کرده است. بساط چای امام حسین و دکّههای موقت ده روزه که با بَنِرهای یا حسین شهید و تشنه، مزین شده، سر هر گذری برپاست. بلندگوهای پُرقدرت، سی دیهای نوحهخوانهای امروزی را با صدای بسیار بلند و پر طنین و گوشخراش پخش میکنند و اتومبیلهای شاسی بلند و کوتاه هم از سفره امام حسین چای داغ بر میدارند و میروند.